کد مطلب:30664 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

کمیل بن زیاد نخعی مونس تنهایی امام و فرمانده ای دلاور











یكی دیگر از جوانانی كه مورد توجه و عنایت خاص و ویژه امام علی علیه السلام قرار داشت كمیل بن زیاد نخعی است. مورخان كمیل را از دوستان خاص امیرالمؤمنین و امام حسن علیهماالسلام و نیز از اصحاب و شاگردان و مبارزان امام علی (ع) دانسته اند.

تاریخ نویسان كمیل را به صفات:

ثبات قدم، شجاعت، دانش، بزرگواری، جزم و تدبیر، حكمت، خلوص، زهد و عبادت و عرفان ستوده اند و او را مورد اطمینان و دارای شرافت شناخته و از فضلا و دانشمندان زمان شمرده اند كه در اجرای فرمانهای دینی گوشی شنوا داشته و اهل عمل و اطاعت بوده و در دانش و حكمت رأیی متین و عقلی كامل داشته است.[1].

درباره اوایل عمر كمیل در تاریخ مطلبی بیان نشده و نام او در آنجا درخشیده است كه امام او را برای همكاری و همدردی برگزیده است و نیز دعای شریف و عظیم القدر خضر را به او تعلیم داده است. و نیز نام او در آنجا درخشیده است كه امام وی را برای مبارزه و مقابله با سپاهیان معاویه رسما والی «هیت» قرار داده است و او را در آن ناحیه مرزی كه بین عراق و شام واقع است.[2] با دسته های متجاوز و غارتگر كه بطور نامنظم و ناگهانی به اموال و نوامیس مردم دستبرد می زدند. مقابله می كرده است.

در سال سی و نهم هجری معاویه شش هزار مرد جنگی برای تاراج و حمله به شهر هیت آماده كرد و فرماندهی آنان را به سفیان بن عوف سپرد. سفیان طبق دستور معاویه برای حمله به شهرهای هیت و انبار و مدائن حركت كرد.

سفیان پس از ورود به هیت و مدائن كسی را در آنجا نیافت و تنها پانصد مرد جنگی از یاران امام علی (ع) در آنجا حضور داشتند كه چون تعدادشان كم بود پراكنده شدند و دویست تن از آنان مقاومت كردند. علت پراكندگی آنها این بود كه كمیل فرمانده آنان در محل كار خود نبود. زیرا به او خبر داده بودند كه عده ای از آنان عازم غارت هیت شده اند و كمیل بدون دستور امام برای سركوب آنان از حوزه ماءموریت خود خارج شده بود و به شهر «قرقیسا» عزیمت كرده بود[3] سفیان پس از كشتن سی نفر از سپاهیان امام و غارت شهر انبار بسوی شام فرار كرد. وقتی این خبر به امام (ع) رسید بشدت ناراحت و خشمگین شد و گروهی را برای تعقیب سفیان فرستاد ولی آنها گریخته بودند.[4].

این پیش آمد باعث شد امام كمیل را مورد سرزنش قرار داده و نامه ای انتقادآمیز برای وی ارسال دارد.[5] علت انتقاد و سرزنش امام برای این بود كه خالی كردن شهر هیت راه را برای حمله سپاه معاویه به شهرهای دیگر باز گذاشته بود. در نتیجه دشمن توانسته بود با استفاده از فرصت به شهرهای دیگر رخنه كند و مردم را قتل و غارت نماید.

كمیل چون متوجه اشتباه خود شد نشان داد كه واقعا به امام ایمان و اعتقاد دارد و او را مقتدای خویش می داند. از این رو درصد برآمد خطای خود را جبران كند.

هنگامی كه معاویه عده ای را برای ضربه زدن به شهرهای جزیره فرستاد كمیل به كمك شبیب بن عامر فرمانده امام علی (ع) در آن منطقه شتافت و به همراه ششصد مرد جنگی از هیت رهسپار شد و عبدالرحمن فرمانده معاویه را با یكی از یارانش به قتل رساند و سپاهیان آن دو را مغلوب كرد و عده زیادی از اهالی شام را به هلاكت رساند. سپس جریان این پیروزی را به استحضار امام رساند و امام (ع) برای او دعای خیر كرد و به نامه اش پاسخی نیكو داد و از او اظهار رضایت كرد.[6] بعد از شهادت امام در سال چهلم هجری كمیل در خدمت امام حسن (ع) بود و از اصحاب و یاران آن حضرت بشمار می رفت.[7] پس از حادثه عظیم كربلا به همراه قنبر غلام حضرت و سایر زندانیان سیاسی به بركت خون سالار شهیدان و شورشهای عمومی از زندان آزاد شد هنگامی كه حجاج با فرمان عبدالملك بن مروان حكومت عراق (كوفه و بصره) را دریافت كرد به تعقیب كمیل پرداخت و او فرار كرد. حجاج پلید و ستمگر برای اینكه خاندان كمیل را در فشار مالی قرار دهد دستور داد حقوق طایفه كمیل را از بیت المال قطع كردند. طبعا قطع شدن حقوق برای یك خانواده بزرگ امری دشوار و غیر قابل تحمل است. به همین جهت وقتی كمیل این خبر را شنید، خود را معرفی كرد و نخواست باعث آزار و اذیت اقوامش شود. می گفت من پیر شده ام و از عمرم چیزی باقی نمانده است. وقتی حجاج او را دید گفت مایل بودم تو را دستگیر كنم. كمیل گفت بخدا سوگند آنچه از عمرم باقی مانده مانند غبار است، عمل خود را انجام بده كه وعده گاه ما پیش خداست و پس از كشته شدن موقع حساب است، امیرالمؤمنین به من خبر داده كه تو مرا می كشی. حجاج گفت: بنابراین دلیل بر ضرر توست كمیل گفت اگر قضاوت و داوری دست تو باشد این حرف صحیح است حجاج دستور داد گردن او را زدند.[8].

منابع

1- قرآن كریم

2- نهج البلاغه

3- ابطحی سید حسن، امیرالمؤمنین (ع)، قم، انتشارات بطحاء، 1377، جلد1.

4- ابن ابی الحدید، جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، ترجمه و تحشیه دكتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشرنی، 1369، جلد3.

5- ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1399، ه- ق 1979 م، جلد 3.

6- ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، جلد 1.

7- ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، جلد 3.

8- ابن اعثم كوفی، الفتوح، ترجمه احمد مستوفی هروی (قرن 6) تصحیح غلامرضا طباطبائی مجد، تهران انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی 1372.

9- ابن سعد كتاب واقدی (23 تا 168 ه- ق) طبقات، ترجمه دكتر مهدوی دامغانی انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374، جلد 2.

10- ابن شعبه حرانی (قرن 4 ه- ق) تحف العقول، قم، منشورات مكتبة بصیرتی، 1390 ه- ق.

11- ابن قیتبه، الامامة و السیاسة، طبع محمد مصطفی فهمی و اخوته، مصر، 1321.

12- ابن هشام، سیرت رسول الله (ص) ترجمه قاضی ابرقوه تصحیح دكتر مهدوی، تهران، 1361، جلد 1.

13- اللهیاری علیرضا، كمیل، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

14- تمیمی الامدی قاضی ناصح الدین ابی الفتح عبدالواحد بن محمد (متوفی 550 ه- ق 1150 م) غررالحكم و دررالكلم، ترتیب و تدقیق عبد الحسین دهینی، بیروت لبنان، دارالهادی 1413 ه- ق 1992 م.

15- ثقفی كوفی اصفهانی ابوالحاق ابراهیم بن محمد (متوفی 283 ه- ق) الغارات، با مقدم و حواشی و تعلیقات میرجلال الدین حسینی ارموی (محدث) تهران، 1359 ه- ق، جلد 1.

16- جعفری محمد تقی، نگاهی به علی، انتشارات جهان آرا، بدون تاریخ.

17- حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، قاهره، مكتبة النهضة المصریه، 1964 م، جزء اول.

18- حیدرخانی حسین (مشتاقعلی) كمیل محرم اسرار امیرالمؤمنین (ع)، تهران، انتشارات فؤاد، 1371.

19- دهخدا، لغت نامه.

20- دینوی، اخبار الطوال، ترجمه دكتر دامغانی، تهران نشرنی، 1371.

21- طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، جلد 6.

22- عبدالفتاح عبدالمقصود، امام علی بن ابی طالب، ترجمه سید محمد مهدی جعفری، شركت سهامی انتشار، 1361 جلد 1.

23- عبدالفتاح عبدالمقصود، امام علی بن ابی طالب، جلد 2.

24- عبدالفتاح عبدالمقصود، امام علی بن ابی طالب، جلد 3.

25- عبدالفتاح عبدالمقصود، امام علی بن ابی طالب، جلد 4.

26- عبدالفتاح عبدالمقصود، امام علی بن ابی طالب، جلد 5.

27- فلسفی، گفتار فلسفی جوان از نظر عقل و احساسات، هیئت نشر معارف اسلامی، چاپ 15.

28- كلینی، (م، 329/328 ه- ق) الاصول الكافی، تهران، مكتبة الصدوق، 1381 ه- ق، جلد 2.

29- مصاحب غلامحسین، دائرة المعارف.

30- مطهری مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، 1361، جلد 1.

31- مغئیه محمد جواد، شیعه و زمامداران خودسر، ترجمه مصطفی زمانی، قم، سلسله انتشارات اسلام شناسی.

32- شیخ مفید. الجمل، تحقیق سید علی میر شریفی. قم، مكتب الاعلام و الاسوادی، 1371 ه- ق.

33. نصر بن مزاحم منقری (متوفی 212 ه- ق) پیكار صفین، تصحیح عبدالسلام محمدهارون ترجمه پرویز اتابكی، تهران، شركت انتشارات عملی و فرهنگی، 1375.

34. واقدی محمد بن عمر، مغازی، ترجمه مهدوی دامغانی، تهران، مركز نشر دانشگاهی، 1366، جلد 3.

35.هاشمی خطیب علی بن حسین، كمیل بن زیاد نخعی، بغداد، مطیعة الارشاد، 1381 ه- ق.









    1. الهیاری علیرضا، كمیل، ص 79 تا 80 و علی بن حسین الهاشمی الخطیب، كمیل بن زیاد نخعی، بغداد، مطبهة الارشاد، 1381 ه- ق. مقدمه.
    2. الهیاری علیرضا، كمیل، ص 34.
    3. ابن اعثم كوفی، الفتوح، ص 714.
    4. ابن اعثم كوفی، الفتوح، ص 715.
    5. رك: نهج البلاغه ترجمه عبدالمحمد آیتی نامه 61 و نیز ترجمه فیض الاسلام نامه 61.
    6. ابن اعثم كوفی، الفتوح ص 715 تا 716.
    7. علی بن حسین هاشمی خطیب، كمیل بن زیاد نخعی، ص 15، وحید رخانی (مشقاقعلی) حسین، كمیل محرم اسرار امیرالمؤمنین، تهران، انتشارات فواد، 1371، ص 134.
    8. علیرضا اللهیاری، كمیل ص 105 تا 107 و مغینه محمد جواد، شیعه و زمامداران خودسر، ص 119.